فسخ نکاح چیست؟
فسخ نکاح ، یکی از روشهای انحلال و برهم زدن عقد ازدواج است . مبنای فسـخ نکاح ، جلوگیری از زیان همسری است که حق فسـخ برای او وجود دارد . مثلاً همسری که فریب خورده و ازدواج کرده است ، می تواند ازدواج را به هم بزند تا زیان او جبران گردد. فسـخ نکاح با طلاق تفاوت دارد که در ادامه به آن نیز می پردازم .
نحوه فسخ نکاح و مراحل آن
زن یا شوهر در صورت وجود شرایطی می توانند فسخ نکاح کنند . به این معنا که رابطه زوجیت بین آنها بدون طلاق منحل گردد . کسی که دارای حق فسـخ است باید اراده خود را مبنی بر فسـخ به گونه ای اعلام کند . بعنوان مثال از طریق ارسال اظهارنامه . البته برای اینکه بتواند فسخ نکاح یا همان انحلال ازدواج را در شناسنامه خود به ثبت برساند باید به دادگاه رجوع کند . در این صورت باید دارنده حق فسـخ دادخواستی به دادگاه تقدیم دارد و دلائل خود را مبنی بر داشتن حق فسـخ و اعمال آن به نحو صحیح ابراز کند و حکم به تنفیذ و احراز صحت فسـخ را از دادگاه بخواهد.
دادگاه ، پس از رسیدگی به پرونده ، در صورتیکه دلائل خواهان را موجه تشخیص دهد ، حکم به وقوع و صحت فسـخ نکاح خواهد داد.
موارد فسخ نکاح
فسخ نکاح ، موجباتی دارد :
پاره ای از عیوب موجود در زن یا مرد
تدلیس یا فریب در ازدواج
تخلف از شرط صفت
هر یک از موارد فوق شرایطی دارد که بایستی در دادگاه ثابت گردد .
فسخ نکاح به دلیل جنون
برابر ماده 1121 قانون مدنی ، جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار ، اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد ، برای طرف مقابل موجب حق فسخ است .
پس جنون شوهر یا زن ، چه دائمی و چه ادواری باشد ، از موجبات حق فسـخ نکاح به شمار آمده است ، به شرط اینکه استقرار داشته باشد ، یعنی پایدار باشد . جنون ناپایدار و زودگذر که زیان قابل توجهی برای همسر دیگر ندارد ، مجوز فسخ نکاح نخواهد بود .
البته تفاوتی بین جنون شوهر و جنون زن از لحاظ فسخ نکاح وجود دارد :
جنون شوهر ، چه قبل از نکاح و چه بعد از آن عارض شود، موجب خیار فسـخ برای زن است . این حکم در ماده 1125 قانون مدنی آمده است . اما جنون زن هنگامی موجب حق فسـخ برای مرد است که عیب مزبور در حال عقد وجود داشته باشد . این حکم در ماده 1124 قانون مدنی آمده است .
در صورتیکه جنون زن یا شوهر در حال عقد وجود داشته و همسر دیگر از آن آگاه باشد ، نمی تواند بعد از عقد ، نکاح را فسـخ کند . (ماده 1126) ؛ زیرا ضرر را پذیرفته و به زیان خود اقدام کرده است ، پس نباید از خیار فسـخ که برای رفع ضرر است برخوردار گردد .
عیوب ویژه مرد که زن در آن حق فسـخ نکاح دارد
برابر ماده 1122 قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1370 ، عیوب ذیل در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود :
1-خصاء
2-عنن به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشوئی را انجام نداده باشد .
3-مقطوع بودن آلت تناسلی ، به اندازه ای که قادر به عمل زناشوئی نباشد .
عیوب ویژه زن که در آن مرد حق فسـخ نکاح را دارد
به موجب ماده 1123 قانون مدنی ، عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد است :
1-قرن
2-جذام
3-برص
4-افضاء
5-زمین گیری
6-نابینائی از هر دو چشم
فسخ نکاح به دلیل تدلیس یا فریب در ازدواج
تدلیس در نکاح آن است که با اعمال متقلبانه ، نقص یا عیبی را که در یکی از زوجین هست را پنهان دارند یا او را دارای صفت کمالی معرفی کنند که فاقد آن است .
بعنوان مثال : مرد خود را برخلاف واقع دارای ثروت و مقام معرفی کند یا با ارائه گواهی نامه مجعول ، خود را دارای مدرک تحصیلی قلمداد کند و از این راه ، طرف دیگر را فریب داده ، وادار به قبول ازدواج کند یا زن بر خلاف حقیقت خود را دختر فلان شخص معروف و یا دارای هنر خاصی جلوه دهد یا خویشتن را باکره معرفی کند یا کچلی خود را با کلاه گیس بپوشاند و بدین طریق موافقت مرد را با ازدواج جلب نماید و پس از عقد معلوم شود که طرف ، فاقد وصف مقصود بوده ، یا عیبی داشته که با عملیات فریبنده خود آن را مخفی کرده است . در این گونه موارد ، شخص فریب خورده می تواند نکاح را فسخ کند .
فقهای امامیه ، تدلیس را از موجبات فسخ نکاح می دانند اعم از اینکه فریب خورده زن یا مرد باشد . در قانون مدنی ، کلمه تدلیس در فصل فسـخ نکاح نیامده است ولی می توان وجود خیار تدلیس در نکاح را از ماده 1128 قانون مدنی استنتاج کرد . این ماده می گوید : “هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده ، برای طرف مقابل حق فسـخ خواهد بود ، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده ، یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد . “
البته تدلیس هنگامی صدق می کند که سوء نیت و قصد فریب وجود داشته باشد ، یعنی یک طرف عمداً با اعمال متقلبانه خود ، طرف دیگر را فریب داده و ترغیب به عقد ازدواج نموده باشد .
نمونه رأی فسخ نکاح به دلیل تدلیس
درخواست فسخ نکاح به دلیل کتمان بیماری پوستی زوجه
چکیده رأی : کتمان بیماری پوستی زوجه حین نکاح ، درصورت لاعلاج بودن آن و قابلیت انتقالِ ژنتیکی به فرزند، میتواند از مصادیق تدلیس موجب فسـخ نکاح باشد.
نمونه پرونده فسخ نکاح به دلیل تدلیس
آقای … در تاریخ … دادخواستی به طرفیت خانم … به خواسته صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح به دلیل تدلیس (مخفی نمودن مریضی پوستی لاعلاج) تقدیم دادگستری … نموده و توضیح داده است که خوانده به شرح سند نکاحیه پیوست در تاریخ … به عقد شرعی و قانونی اینجانب درآمده است.
متأسفانه همسرم و خانواده اش مریضی پوستی را مخفی نمودهاند و خانواده بنده نیز در خصوص وضعیت جسمی همسرم تحقیق نکرده بودند. به تازگی که همسرم را مشاهده نمودهام، معلوم گردید مریضی پوستی لاعلاجی دارد؛ به نحویکه اینجانب رغبت نکردم به او نزدیک شوم. چون زخمهای عفونی تمام بدنش را گرفته است. باتوجه به مراتب، تقاضای صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح را دارم.
رسیدگی به شعبه … دادگاه عمومی(ویژه خانواده) … ارجاع میگردد.
جلسه دادگاه در تاریخ … در وقت مقرر با حضور طرفین تشکیل میگردد.
خواهان اظهار میدارد : بعد از یکماه از عقدمان متوجه شدم که همسرم بیماری پوستی دارد و این وضعیت برای من سخت است. تقاضای فسخ عقد را دارم. تمامی بدن ایشان ، بیماری پوستی دارد.
وکیل خوانده بیان میدارد در … ، عقد ازدواج زوجین منعقد گردیده است. تا شهریور ماه روابط صمیمی بوده است و قبل از عقد به ایشان اطلاع داده است و شهودی وجود دارند که این را تأیید مینمایند.
در ضمن بیماری پوستی از موارد فسخ نیست و پزشک نیز تأیید میکند که بیماری قابل معالجه است و دفاعیات بشرح لایحه تقدیمی میباشد و شهود جهت اثبات ادعا وجود دارد.
دادگاه توجهاً به حضور شهود ، قرار استماع شهادت شهود صادر میکند.
شاهد اول آقای … متولد سال … (برادر خوانده) اظهار میدارد:
ایشان شب خواستگاری به من پیام داد که من از صداقت خواهرت خوشم آمد، میتوانست بیماری خود را پنهان کند ولی به من گفت؛ یعنی ایشان از این بیماری اطلاع داشت.
« شاهد دوم … (خواهر خوانده) میگوید:
ایشان به من گفت خواهرت سرطان هم داشته باشد، من با ایشان زندگی میکنم. ضمناً وکیل خوانده در لایحه خود نیز خلاصتاً اعلام داشته است که : یماری موکله بیماری سطحی پوستی که بنا به تشخیص متخصص امر، تحت درمان و درحال بهبود میباشد که بیماری را موکله قبل از عقد به خواهان اطلاع داده است و به علاوه تاریخ عقد زوجین مورخ 11/2/ و زوج تا تاریخ شهریور ماه ، رابطه صمیمی با موکله داشت و علی رغم اینکه از بیماری کاملاً آگاهی داشت، اقدام به فسخ نکردهاست و مطابق ماده 1131 قانون مدنی، خیار فسخ فوری است. مضافاً بیماری یاد شده از موارد فسخ نکاح نیز نمیباشد.
دادگاه زوجه را به پزشکی قانونی معرفی میکند که پزشکی قانونی در پاسخ اعلام میدارد:
حسب مشاهده تخصصی انجام شده خانم … مبتلا به بیماری ژنتیکی … می باشد که قابل سرایت به دیگران نیست، اما احتمال انتقال ژنتیکی به فرزندان وجود دارد. بیماری بطور کامل قابل درمان و ریشه کن شدن نیست، اما بعضی ضایعات با جراحی بهبودی نسبی می یابد.
« دادگاه متعاقباً ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره … مورخ … با این استدلال که قانونگذار برای فسخ نکاح به علت تدلیس ، شرایطی را مقرر داشته است، مانند اینکه صفت خاصی در عقد شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم گردد که طرف فاقد وصف مقصود میباشد ، که در مانحنفیه خواهان برای این امر دلیلی ارائه نداده است و مستنداً به ماده 1128 و نیز توجهاً به اظهارات طرفین و مفاد شهادت شهود ، دعوی خواهان را غیر ثابت تشخیص و حکم به بطلان دعوی صادر میکند.
خواهان (زوج) از رأی صادره تجدید نظر خواهی نمیکند و بعد از انقضای مهلت تجدیدنظر در راستای ماده 367 قانون آیین دادرسی مدنی از رأی مذکور فرجامخواهی بعمل میآورد و پرونده پس از انجام تبادل لوایح به دیوانعالیکشور ارسال و به این شعبه ارجاع میگردد که به هنگام شور، مشروح لایحه اعتراضیه فرجامخواه و لایحه دفاعیه فرجامخوانده قرائت خواهد شد.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای …عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده، چنین رأی میدهد.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
دادنامه مآلاً مخدوش و جریان به درستی مشخص و معلوم نمیباشد . زیرا زوج از این جهت مدعی فسخ نکاح است که زوجه دارای بیماری لاعلاج پوستی بوده و در هنگام ازدواج ، او و خانواده اش این بیماری را مخفی کرده و از این لحاظ تدلیس در ازدواج نموده اند که دادگاه در این رابطه رسیدگی لازم انجام نداده است و علی رغم اینکه زوجه منکر هرگونه تدلیس بوده و اعلام داشته است که زوج از بیماری پوستی وی اطلاع کامل داشت و دادگاه هم ابتدا به این ادعا رسیدگی و حتی از شهود زوجه در اینخصوص تحقیق بعمل آورده است، مع ذلک در این باره و نیز درباره ادعای دیگر زوجه مبنی بر فوری بودن خیار فسخ و عدم رعایت فوریت از ناحیه زوج که مؤثر در مقام بوده، هیچگونه اظهارنظری نکرده است. علی هذا در وضعیت حاضر رأی صادره به جهات اشعاری قابلیت تأیید را ندارد و نقض میگردد و رسیدگی مجدداً به همان دادگاه صادرکننده رأی منقوض محول که تا با در نظر گرفتن خواسته خواهان و مدافعات خوانده و با بررسی همه جانبه رأی مقتضی صادر فرمایند.
رئیس شعبه … دیوان عالی کشور – مستشار
فسخ نکاح به دلیل تخلف از شرط صفت
هر گاه در یکی از زوجین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف ، فاقد وصف مقصود بوده است ، طرف دیگر حق فسـخ نکاح را خواهد داشت . همین طور است در صورتیکه صفت خاصی در عقد صریحاً شرط نشده باشد ، لیکن از قرائن و اوضاع و احوال برمی آید که آن صفت ، منظور طرفین بوده و وارد قلمرو قرارداد شده یا صفت مزبور قبل از عقد مورد توافق طرفین واقع و عقد متبایناً بر آن واقع شده است . (ماده 1128)
تدلیس و تخلف از شرط صفت به هم نزدیک و تفکیک آنها در عمل دشوار است . در کتابهای فقه امامیه هم این دو را به هم در آمیخته اند . معهذا مواردی را می توان فرض کرد که تخلف از شرط صفت صادق است ولی تدلیس صادق نیست ؛ ممکن است بدون سوء نیت و قصد فریب ، صفتی در یکی از زوجین شرط شده باشد و بعد معلوم شود که وصف مقصود هنگام عقد وجود نداشته است .
مثلاً ممکن است دختری خود را به اشتباه باکره بداند یا اینکه بر اثر پرش و ورزش بکارت خود را از دست داده است و با شرط وجود صفت یا تبانی بر آن ، نکاح صورت گیرد و پس از عقد آشکار گردد که طرف فاقد وصف مقصود بوده و حتی خود او نیز در وجود وصف اشتباه می کرده است . در این فرض ، چون قصد فریب و عمد وجود نداشته ، تدلیس صدق نمی کند ؛ اما نکاح به علت تخلف از شرط صفت قابل فسخ است .
نمونه رأی فسـخ نکاح به دلیل باکره نبودن زن
دعوای فسخ نکاح به دلیل مخفی کردن ازاله بکارت
اخفاء ازاله بکارت در صورتیکه عقد مبتنی بر آن واقع شده باشد، موجب تحقق خیار فسخ نکاح می شود .
نمونه رأی دادگاه
درخصوص دادخواست … فرزند … به طرفیت … فرزند … با وکالت … بهخواسته صدور حکم به فسخ نکاح با توجه به محتویات پرونده و سند نکاحیه ثبتی که حکایت از وجود علقه زوجیت بین طرفین از تاریخ … را دارد و دادخواست تقدیمی و اظهارات خواهان دایر بر اینکه بعد از ازدواج با خوانده ، وی اقرار نموده است که قبل از ازدواج یک مرد نامحرم به زور به وی تجاوز کرده بود و باعث ازاله بکارت وی شده است که آن را ترمیم نموده است و در زمان ازدواج خویش را دوشیزه قلمداد کرده بود در حالی که دوشیزه نبوده است.
خوانده و وکیل وی با اظهارات و ادعای خواهان مخالفت نمودهاند و خوانده اظهار داشت که وی دوشیزه بوده است و بعد از ازدواج با خواهان با وی رابطه زناشویی داشت لیکن بهدلیل نوع پرده بکارت، ازاله بــکارت هویــدا نمیباشد لیکن خواهان جهت اثبات ادعای خویش به سند عادی که خوانده اذعان نموده است قبــل از ازدواج به وی تجاوز شده است و به اظهارات گواهان استناد نموده است که خوانده اذعان به امضای ذیل سند عادی نموده است لیکن ادعا نموده که خواهان وی را اغفال نموده است و دادگاه از گواهان خواهان نیز تحقیق نموده است که اظهار داشتند که خوانده در مراتب جداگانه نزد آنان اذعان نموده بود که در دوران مجردی به وی تجاوز شده بود و نزد یــکی از شهــود اذعان نموده بود که پرده بکارت را ترمیم نموده بود، النهایه دادگاه با توجه به مراتب موصوف و گواهی پزشکی قانونی که اصل ادعای خواهان را نفی ننموده است و مدافعات غیر موجه خوانده و وکیل وی را وارد ندانسته و بهاستناد ماده 1128 قانون مدنی حکم به فسخ نکاح بین طرفین را صادر مینماید. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدید نظر استان تهران میباشد.
رئیس شعبه … دادگاه عمومی خانواده تهران
وضعیت مهریه در فسخ نکاح
مطابق ماده 1101 قانون مدنی ، هر گاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد ، مگر در صورتی که موجب فسخ ، عنن باشد که در این صورت ، با وجود فسـخ نکاح ، زن مستحق نصف مهر است . با توجه به مفهوم مخالف این ماده ، هر گاه نکاح بعد از نزدیکی به جهتی فسخ شود و در نکاح ، مهر تعیین شده باشد ، زن حق دریافت مهریه مقرر را دارد و اگر مهریه تعیین نشده باشد ، به زن مهرالمثل تعلق می گیرد . هر گاه مهر در عقد معین نشده باشد و علت فسـخ نکاح ، عنن باشد ، چه نزدیکی صورت گرفته باشد و چه صورت نگرفته باشد ، در هر حال زن مستحق نصف مهر المثل است و هر گاه فسخ نکاح به دلیل تدلیس زن باشد ، زن در هیچ صورت حقی بر مهر ندارد ، زیرا به تقلب حقی بدست نمی آید .
ضمانت اجرای کیفری تدلیس
علاوه بر ضمانت اجرای مدنی تدلیس در نکاح ، قانونگذار در این زمینه ضمانت اجرای کیفری نیز مقرر نموده است . مطابق ماده 647 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 : چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج ، طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی ، تمکن مالی ، موقعیت اجتماعی ، شغل و سمت خاص ، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود ، مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم می گردد .
تفاوتهای فسخ نکاح و طلاق
1-فسـخ نکاح با اراده صاحب حق واقع می گردد و فقط برای تثبیت آن لازم است به دادگاه مراجعه شود تا شرایط صحت آن احراز گردد اما از آنجائیکه طلاق در اختیار مرد است ، زن برای اخذ حکم طلاق بایستی دلائل موجود در قانون یا شروط ضمن عقد ازدواج را دارا باشد تا بتواند طلاق بگیرد .
2-طلاق نیاز به تشریفات خاصی دارد که فسخ نکاح ندارد . مثلاً اجرای صیغه طلاق نیاز به دو شاهد عادل مرد دارد و بایستی طلاق در طهر غیر مواقعه صورت گیرد .
3-در طلاق رجعی ، شوهر می تواند در زمان عده به زن رجوع کند اما در فسخ نکاح ، امکان رجوع وجود ندارد .
4-در صورتیکه مرد قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد ، بایستی نصف مهریه را به زن خود بپردازد ، اما در فسخ نکاح اگر قبل از نزدیکی باشد ، مهریه ای به زن تعلق نمی گیرد مگر در صورتیکه علت طلاق ، عنن باشد که در این صورت ، نصف مهر به زن تعلق می گیرد .
سئوالات متعدد از وکیل فسخ نکاح
سئوالات متعدد دیگری در اینجا مطرح گردد مبنی بر اینکه :
- آیا عیوب مذکور در زوجین باید در زمان ازدواج وجود داشته باشند تا مجوز فسخ نکاح گردد یا در صورتیکه پس از آن هم عارض گردد از موارد فسخ نکاح است؟
- آگاهی از عیوب مذکور ، چه تأثیری در فسخ نکاح دارد ؟
- رفع عیب چه تأثیری در حق فسخ نکاح دارد ؟
- عیوب زوجین در چه مواردی از نظر دادگاه ، تدلیس و فریب محسوب می گردد ؟
- در صورتیکه در یکی از زوجین نقصی بجز عیوب مذکور وجود داشته باشد و دارنده نقص درباره آن سکوت کند و چیزی نگوید ، آیا این امر تدلیس و مجوز فسخ نکاح است ؟
- آیا می توان صرف نظر از وجود تدلیس یا عدم آن ، به این دلیل از تدلیس کننده مطالبه خسارت کرد ؟
- تدلیسی که از طرف زوجین نباشد و از طرف شخص ثالثی مانند پدر یا مادر ، صفاتی بر خلاف واقع برای زن یا شوهر ذکر کرده باشند و به این ترتیب طرف مقابل را فریب داده باشند ، آیا باز هم موجب فسخ نکاح است ؟
- فقدان صفت باید چه شرایطی داشته باشد تا مجوز فسخ نکاح گردد؟
- اعمال و اجرای حق فسخ باید به چه شکل باشد ؟
- گذشت چه مدت زمانی از آگاهی از علت فسخ ، موجب ایجاد حق فسخ است ؟
- مهریه در موارد مختلف فسخ نکاح ، چه حکمی دارد ؟
قبول وکالت در خصوص اثبات فسخ نکاح و یا دفاع در مقابل آن
مشاوره ، به صورت حضوری و با تعیین وقت قبلی می باشد.
از تماس تلفنی جهت مشاوره خودداری فرمائید.
تماس : شنبه تا چهارشنبه بغیر از ایام تعطیل با تعیین وقت قبلی